دبستان پسرانه فرهنگیان خرامه | ||
|
درمان بی نظمی کودکان
اکثر والدین از مشکل بی نظمی فرزندانشان رنج می برند و وقتی کودک منظمی را مشاهده می کنند آرزو می کنند ای کاش فرزند آنها هم شلخته و بی نظم نبود . می
گویند آیا امکان دارد فرزند ما هم روزی چنین شود در این جا می خواهم به چنین والدینی مژده دهم که به زودی دارای فرزندانی منظم می شوند البته بعد از مطالعه دقیق مطالب ذکر شده
علائم و نشانه ها:
-نادیده گرفتن ارزش ها و ضابطه های مرسوم،
عوامل پدید آورنده: -عدم رعایت نظم و انضباط در محیط خانوادگی به وسیله بزرگسالان و یادگیری کودک از آنها،
چگونگی عملکردوالدین
1-تنظیم برنامه ای در حد توان کودک و ایجاد زمینه مناسب برای رعایت آن به وسیله کودک،
روان شناسی شلختگی - انبوهی از کاغذ و مجله کف اتاق، کیف دستی شلوغ و نامرتب، کمدی انباشته از لباس های چرک و چروکیده، جوراب های تا به تا، موهای چرب و عرق کرده... اینها شما را یاد چه کسی می اندازد؟ آقای "ووپی" در کارتون معروف دهه ۶۰ یا حسنی که "توی ده شلمرود" تک و تنها بود و هیچ کس راضی نمی شد به خاطر موی بلند و ناخن های درازش با او بازی کند؟ زیاد دور نرویم، همین دور و بر خودمان، بین همکاران و دوستان و اعضای خانواده هم هستند کسانی که یکی، دو تا از این ویژگی ها یا حتی تمامشان را داشته باشند.... شاید خود ما هم کمی شلخته و نامنظم هستیم و خبر نداریم! برای اینکه بدانید شلختگی چیست، چرا به وجود می آید و برای خلاص شدن از آن باید چه کرد، این گزارش را تا انتها بخوانید.
شلختگی تقریبا مساوی است با بی نظمی، البته با درجه شدت بیشتر. این اختلال رفتاری اتفاقا در جامعه ما بسیار شایع است و جالب است که بدانید درصد قابل توجهی از افراد شلخته ای هستند که برای درمان بی نظمی شان به علم روان شناسی متوسل می شوند: «آنها معمولا همراه یکی از اعضای خانواده شان مراجعه می کنند. خودشان به هیچ وجه با شلختگی شان مشکلی ندارند و فکر می کنند این رفتار طبیعی است ولی اغلب به خاطر مشکلاتی که در خانه برایشان به وجود می آید، کم کم قبول می کنند که شلخته اند و تصمیم به درمان می گیرند
شلختگی به خانواده بستگی دارد.
شلختگی انواع و اقسام دارد که برمی گردد به ویژگی های شخصیتی و خلقی فرد یا به الگویی که در آموزش شلختگی به او نقش داشته است.
به عنوان نمونه بعضی ها ظاهرشان مرتب و آراسته است ولی اتاقشان به هم ریخته و نامنظم. روانشناسان درباره این افراد می گویند: «گاهی نقش های اجتماعی می تواند افراد شلخته را مجبور به رعایت بعضی چیزها کند. به عنوان نمونه فرد استاد دانشگاه است و ناچار است با ظاهر آراسته در محیط کارش ظاهر شود ولی وقتی وارد دنیای فردی خودش یعنی خانه می شود، باز خود واقعی اش بروز می کند و رفتارهای شلخته وارش را ادامه می دهد. گاهی هم بعضی ها برای جلب توجه و تایید گرفتن از گروه، پوشش خاصی را انتخاب می کنند چون می دانند اگر نامرتب باشند گروه آنها را تایید نمی کند بنابراین مجبورند با خودشان بجنگند و آراستگی ظاهر را رعایت کنند اما این آراستگی آنقدر درونی نشده که به زندگی شخصی و خانه آنها هم بسط داده شود.» از طرف دیگر شدت و ضعف شلختگی یک فرد، بستگی دارد به میزان تحمل خانواده و اطرافیانش: «به عنوان نمونه برای یک خانواده ریخت و پاش اتاق یا آشپزخانه در حد یکی، دو روز قابل تحمل است ولی بیش از این مدت، معنی شلختگی می دهد یا برای یک خانواده دیگر مرتب نبودن ظاهر و لباس، عادی است در حالی که برای خانواده دیگری این یک فاجعه محسوب می شود.» این موضوع یعنی شلختگی نسبی است و همین تفاوت تعریف خانواده ها از نظم و بی نظمی، باعث می شود که بعضی از افراد تازه بعد از ازدواج از طرف همسرشان شلخته خطاب شوند چون قبلا رفتارشان مورد تایید خانواده بوده و به آن عادت کرده اند ولی همسرشان این رفتار را شلختگی می داند.
چرا شلخته ایم؟
«مشاهدات کلینیکی نشان داده که افراد شلخته حتما در خانواده خودشان یک فرد شلخته داشته اند. به عنوان نمونه خاله یا عمویی شلخته بوده ولی بچه با او تماس چندانی نداشته که رفتارش را از طریق یادگیری کسب کند؛ پس شلختگی می تواند ارثی باشد هرچند که هنوز ژن مخصوصی برایش یافته نشده است. یکی دیگر از دلایل شلختگی می تواند مشاهده باشد؛ یعنی به عنوان نمونه پدر شلخته است و کودک رفتارهای او را مشاهده می کند و از آنجا که بیشتر انسان ها متمایل به راحت طلبی اند، کودک ترجیح می دهد از پدرش الگوبرداری کند تا از مادرش که منظم تر است، بنابراین مسواک نمی زند، لباس هایش را جمع نمی کند و... یادگیری هم یکی دیگر از عوامل موثر است یعنی رفتار شلختگی بر اثر تکرار اتفاق می افتد. به عنوان نمونه بچه از اول لباس هایش را می ریزد و جمع نمی کند و کسی هم به او چیزی نمی گوید. همین رفتار به تدریج تبدیل به عادت می شود.» اما به وجود آمدن رفتار شلختگی علت های دیگری هم می تواند داشته باشد.
گاهی اوقات فرزندان خانواده های منظم و سختگیر هم شلخته می شوند. در بعضی خانواده ها تحکم و زورگویی پدر و مادر برای رعایت نظم و تکرار پیام های کلا می متوالی فرد را وادار به مقاومت می کند و در او نوعی شلختگی به وجود می آورد. در بعضی از موارد هم فرد از ابتدا شلخته نیست ولی به خاطر شرایط خاصی دچار این رفتار می شود. بعضی ها در بحران بلوغ به دلیل میل به استقلال در مقابل نظمی که خانواده روی آن تاکید دارد مقاومت می کنند. به عنوان نمونه نوجوان نمی گذارد مادرش اتاقش را منظم کند و می گوید این طور راحت تر است. سپس این رفتار به شکل عادت در می آید و فرد در باقی زندگی اش شلخته می شود.
عواقب شلختگی شلختگی می تواند عواقب اجتماعی و شخصی زیادی به دنبال داشته باشد: «وقتی دامنه شلختگی به روابط اجتماعی کشیده شود می تواند تاثیرات مخربی روی شغل و ارتباطات شخص بگذارد. به عنوان نمونه بوی عرق بدن یا بوی بد دهان فردی که به نظافت شخصی اش اهمیتی نمی دهد باعث دوری افراد از او و کاهش روابط اجتماعی اش می شود.
ضمن اینکه شلختگی و بی نظمی در محیط کار می تواند تحقیر و تمسخر از سوی همکاران را به دنبال داشته باشد و همچنین باعث عدم اعتماد مافوق به فرد نامنظمی می شود که کارهایش را به موقع انجام نمی دهد. این عدم اعتماد اعتبار حرفه ای فرد را زیر سوال می برد و در نتیجه در پست های مهم و کلیدی از این افراد استفاده نمی شود و همین موجب کاهش اعتماد به نفس آنها خواهد شد. در زندگی شخصی هم اگر شخص همسر صبوری داشته باشد که ریخت و پاش و بی نظمی اش را تحمل کند مشکلی پیش نمی آید ولی اگر معیارهای نظم برای همسرش متفاوت باشد زندگی آنها توام با تنش، دعوا، تحقیر و سرزنش خواهد بود.
ضمن اینکه به دلیل عدم رعایت نظافت شخصی در روابط زناشویی آنها هم معمولا مشکلاتی پیش می آید و میل همسر به برقراری رابطه کاهش پیدا می کند. این سردی جنسی به تدریج از دفعات برقراری رابطه زناشویی می کاهد یا باعث شکل گیری روابط عاری از شور و شوق و از سر اکراه خواهد شد.» علل شلختگی در کودکان
یکی از مشکلات رایج در بین برخی از کودکان به ویژه در مقطع دبستان، بی توجهی آنها نسبت به امور درسیشان می باشد. به طوری که این امر، از یک سو شکایت والدین و از سوی دیگر شکایت معلمان آنها را برانگیخته است. این گروه از کودکان که گاها القابی همچون کم توجه و سربه هوا به آنها نسبت داده میشود،کودکانی هستند که در بیشتر موارد در انجام تکالیف درسی خود و یا امور محول شده به آنها، سهل انگاری نموده و مرتکب اشتباهات بسیاری میشوند.
در بسیاری موارد دیده شده است که حتی در نگهداری وسایل شخصیشان نیز بی مسئولیت بوده و به وفور لوازم خود را گم کرده، بعضا آنها را خراب و یا گم کردهاند. علل بسیار زیادی در بروز این امر دخیل هستند که از مهمترین آنها بی توجهی و انتظار بیش از حد والدین از کودک بدون در نظر گرفتن تواناییها و پتانسیلهای او می باشد.
عوامل دیگری نیز از جمله عدم برنامه ریزی مناسب برای کودک از سوی والدین و گاها اولیاء مدرسه، روش تدریس یکنواخت و غیرجذاب معلم، مشکلات فکری که کودک با آنها دست به گریبان است، شنیدن صداهای نابهنجار هنگام تدریس معلم، ترس و عدم علاقه کودک به معلم و مدرسه، مشارکت ندادن کودک در کارهای گروهی و... میباشد.
رفع این مشکل، نیاز به همکاری و تعامل دوسویه والدین و معلم کودک دارد. برای این منظور، آنها می بایست توجه بیشتری به کودک نموده و با او دوستانه و نه از روی خشم و عصبانیت، درباره احساسات و افکارش صحبت نمایند. اگر کودک در منزل تکالیفش را به درستی انجام نمیدهد و سرسری از کنار آن میگذرد، می بایست والدین بدون هیچگونه تذکر و یا تهدیدی او را با تکالیف ناقص به مدرسه فرستاده و تکالیف از سوی معلم مورد قبول واقع نگردد. هنگامی که کودک مجبور به نوشتن صحیح تکالیفش گردد، سعی میکند تا در همان بار اول، دقت و توجه بیشتری برای انجام تکالیف خود صرف نماید و از این طریق دست از بی دقتی و کم توجهی به مسائل مختلف بردارد و دست دوستی به سوی نظم و انظباط دراز نماید.
راهکارهای عملی برای درمان بی نظمی
راهکارهای عملی برای درمان بی انضباطی:
یکی از روش های مقابله با بی انضباطی (همپوشانی)است که معنای آن توانایی معلم درمتوقف ساختن بی انضباطی دراولین مرحله شکل گیری آن به شیوه ای آرام است.نزدیک شدن معلم به دانش آموز یاتماس جزئی باوی،بدون وقفه درجریان تدریس،به سرعت رفتار غیر درسی رامتوقف می سازد.روش مؤثر تربرای این کار نظارت برتمام کلاس به منظور شناسایی وبررسی مشکلات (درحال شکل گیری)است. مهارت مهمی که تاحدی ازطریق تجربه به دست می آید،مهارتی است که کونین به آن (هشیاری) می گوید. این مهارت ،توانایی تشخیص سریع ودقیق تمام بی انضباطی ها وتعیین دانش آموز مقصر است.فراگیری این مهارت برای معلمان تازه کار بسیار مشکل است.اما وقتی کسب شد به جریان روان درس بسیار کمک خواهد کرد؛زیراقبل ازاینکه بی انضباطی به مشکلات جدی تر تبدیل شوند،متوقف خواهند شد. انتقاد ازدانش آموزبی انضباط ازرنجش احتمالی دانش آموزانی که به اشتباه روی آنها انگشت گذاشته می شود،جلوگیری خواهد کرد. در بعضی موارد بهتر است که بی انضباطی جزئی نادیده گرفته شود،چرااکه اصلاح تک تک بی انضباطی ها جریان تدریس رامختل وجو کلاس رابدتر می کند؛وضعیتی که برحسب سلطه گری معلم شکل می گیرد. حفظ همسانی وثبات رأی بالا حائز اهمیت است. اگر این گونه نباشد دانش آموزان دخالت های معلم رادلبخواهی تلقی می کنند وممکن است مقاومتشان بیشتر شود.به هر حال معلم باید برای جلوگیری از افزایش بی انضباطی وایجاد مشکلات فزاینده در اغلب موارد بابی انضباطی برخورد کند.کونین به این کار (توقف حادثه)می گوید. اورتسون ومر(1982) ترتیب زیر رابرای برخورد بااین رفتار پیشنهاد می کنند: معلم باید از دانش اموزبخواهد که رفتار نامناسب رامتوقف کند. معلم باید ارتباط با دانش آموز راتا متوقف شدن رفتار نامناسب ادامه دهد. معلم باید رفتار مناسب رابرای دانش آموز بیان کند. معلم می تواند از دانش آموز بخواهد رفتار درست رابرای خودش توضیح دهد. اگر دانش اموز رفتار صحیح رانداند،باید به وی پسخوراند داده شود. معلم باید برای نقض مقرارت، جریمه وضع کندکه معمولا بصورت اجرای دستورالعمل تادرست انجام شدن آن است. البته وقتی دانش آموز کاری را که باید انجام دهد،می داند،اما عمدا آن رانادرست انجام می دهد،معلم می تواند ازتنبیه ملایم مثل امتناع ازدادن امتیاز استفاده کند. رفتار غیر درسی غالبا زمانی اتفاق می افتد که دانش آموزان تکالیف تکراری وخسته کننده راانجام می دهندکه پیش تر فراگرفته وبرآن تسلط دارند.تغییر فعالیت مثلا ازتمرین کلاسی به تدریس تعاملی یانوع دیگری از تمرین ها یا موضوعی دیگر می تواند دانش آموزان رادوباره بردرس متمرکز کند. مدل 5 مرحله ای 1- کاری به آن نداشته باشید. اگررفتار مورد نظرمشکل ساز نخواهد شد،کاری به آن نداشته باشید. 2- به طورغیر مستقیم به رفتار مورد نظر خاتمه دهید. بادادن تکالیف دیگر می توان دانش آموز راازادامه بی انضباطی منصرف کرد. 3-حواس خود راجمع کنید. معلم باید سعی کند تادانش اموزان رابشناسد به طوری که بنواند ریشه مشکل رابفهمد.آیا دانش آموز درخانه مشکلاتی دارد؟ایا سایر دانش اموزان اوراموردآزارقرار می دهند؟و...این شناخت به معلم کمک می کند تاتصمیم بگیردچه کاری باید انجام دهد. 4- دستور العمل راشرح دهید. به دانش آموز یادآوری کنید که چه کاری باید انجام دهد ودرصورت لزوم او رااز پیامد های انجام ندادن دستورات آگاه کنید. 5- رفتار را ردیابی کنید. درصورتی که احساس شود بی انضباطی یک یاچند دانش آموز بایک مشکل تکراری همراه است،ثبت رفتار مورد نظر بصورت نظامند،مثلا بااستفاده از یادداشت های پیگردی دانش آموز مفید خواهد بود.سپس می توان آنها رابایک نظام پاداش مرتبط کرد:دانش آموزانی که نام آنها برای یک مدت معین دربرگ پیگردی به عنوان بی انضباط ثبت نشود،پاداش دریافت می کنند وکسانی که به تعداد معین بی انضباطی دریافت کرده اند به نوعی تنیه می شوند
راهنمای ایجاد نظم و ترتیب در کودکان
نظم و انضباط بر خلاف تصور بسیاری از والدین، امری اکتسابی است که در بسیاری از موارد کودکان از والدین، خواهر، برادر و در درجه بعد از اطرافیان خود الگوبرداری میکنند. روانشناسان معتقدند برای ایجاد نظم در کودک باید آموزشهای مقدماتی متفاوتی صورت بگیرد. بهعنوان مثال والدینی که خواهان داشتن فرزندی منظم هستند باید در وهله اول به آنها آموزش رعایت حقوق دیگران، رفتارهای درست و نادرست و نحوه تشخیص این دو گونه رفتار و... را بدهند و در مرحله بعدی بعد از جا انداختن مفاهیم و الگوهای متفاوت رفتاری، نظم را شکل یافته در فرزندشان مشاهده کنند. اگر شما جزو والدینی هستید که فرزند بینظم و انضباطی دارید ابتدا به دقت بررسی کنید که نظم در فرزندتان را با چه الگویی قیاس کردهاید. زیرا والدین باید مد نظر داشته باشند که خلق و خو، روحیات و سطح نظم و انضباط در کودکان بسیار متفاوت است و هر کودک به سبک خودش دارای نظم است.شاید شما بیش از اندازه سختگیر هستید و کوچکترین بینظمی را به نامنظم بودن فرزندتان در تمام جوانب زندگی تعمیم میدهید.
راهکارهای زیر به والدین کمک میکند تا در عین بودن الگوی رفتاری مناسب، نظم وانضباط را بهتدریج و با آموزش در فرزندشان بهوجود آورند.
1ـ هرگز در برابر بینظمیهای فرزندتان تسلیم نشوید: بسیاری از والدین بعد از ابراز خشونت و نارضایتی خود از بینظمی کودک به سرعت شروع به بازسازی و نظمبخشیدن به شرایط میکنند و این عمل را در حال نصیحت کردن و توصیه به نظم و انضباط و تکرار جملات یکسان درباره فواید نظم و انضباط انجام میدهند. درحالیکه دقیقا رفتار شما نشان دهنده تسلیم شدن در برابر بینظمی و به نوعی پذیرش این شرایط و ناامیدی از بهبود وضعیت است. شما با این کار خود این پیام را به فرزندتان میدهید که من چون تحمل بینظمی را ندارم و در مقابل آن کم طاقتم خودم به شرایط، نظم میبخشم و وقتی کودک این پیام را از شما دریافت میکند هرگز در پی بهبود وضعیت و اصلاح خود برنمیآید.
2- در مقابل بیتوجهی فرزندتان نسبت به ایجاد نظم برای او محرومیتی درنظر بگیرید:
کودک باید دریابد که در مقابل پیامدهای ناشی از رفتارهای خود مسئول است و نمیتواند با بیاعتنایی از کنار آنها بگذرد. البته یادتان باشد که نوع محرومیت باید به دقت انتخاب شود و با خطایی که کودک انجام داده مناسبت داشته باشد.
3- آرامش خود را حفظ کنید: هرگز در مقابل بینظمی فرزندتان از کوره درنروید. از فریاد زدن خودداری کنید تا به او یاد دهید که در مقابل شرایط بدی که او بهوجود آورده است، کنترل خودتان را از دست نمیدهید و همچنان منطقی رفتار میکنید. اگر احساس کردید که او از شرایط اخلاقی شما سوءاستفاده میکند، قهرهای کوتاه مدت و بیتوجهی به او را در دستور کار قرار دهید و نارضایتی را در چهرهتان نشان دهید.
4- از تغییرات مثبت کودک حتی اگر اندک هم بود تعریف کنید: اگر در فرزندتان علائم بهبود نظم را مشاهده کردید از تمرکز روی جنبههای منفی بکاهید و بار جملات خود را مثبت و از تهدید کردن خودداری کنید.
5- از انتقاد مکرر خودداری کنید: در شرایطی که فرزندتان توجهش به سمت شماست از عملکردش انتقاد کنید ولی این روند را بهطور مکرر انجام ندهید تا اثر مثبت آن از بین نرود. 6- هرگز به فرزندتان بابت منظم بودن رشوه ندهید: بین رشوه و پاداش تفاوت قائل شوید و به فرزندتان برای منظم بودن و مجبور کردن او به جمع کردن وسایل یا مرتبکردن کمد رشوه و باج ندهید.
نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: آموزش خانواده، ، برچسبها: [ پنج شنبه 3 دی 1393برچسب:دبستان فرهنگیان,مدرسه,اولیاء,شهرستان خرامه,بی نظمی, شالختگی,نظم, درمان بی نظمی,مقابله با بی نظمی,, ] [ 20:0 ] [ حسین زارع ]
|
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |